دختر دايي (مژده)

خاطره‌ای که می خوام تعريف کنم بر می گرده به 4 سال پيش و دختر داييم مژده ما از بچگی باهم بازی می کرديم و بين تمام دختر داييهام با اون از همه راحت تر بودم اون روز خانواده ما و داييم اينا خونه مادر بزرگم بوديم و و از قرار معلوم طبق قرار قبلی مادرم اينا و ديگران صبح زود رفتن بهشت زهرا من هم که مثل هميشه گفتم خونه می مونم و می خوابم و مژده هم به بهانه‌ی داداش کوچيکش که شير خوره بود موند خونه بعد از اينکه 1 ساعت از رفتنشون گذشت من نشستم پای ويدئو و نگاه کردن فيلمی که از دوستم گرفته بودم و مخفيانه با خودم به اونجا اورده بودم، يه فيلم سکسی بود و من در حال نگاه کردن بودم که مژده وارد اتاق شد و از ترسم تلويزيون رو خاموش کردم و خودم رو زدم به اون راه مژده گفت چی‌ می ديدی من هم بايد ببينم من اول چرت پرت گفتم ولی اون گفت که داشته 5 دقيقه دزدکی من رو ميديده و از اين جور فيلم ها هم خوشش مياد من هم از خدا خواسته فيلم رو گذاشتم و دو تايی نشستيم به ديدن هر چند دقيقه يکبار من زير چشمی اون رو نگاه می کردم انگار واقعا خوشش می اومد چون هم اب از لب ولوچش را افتاده بود و هم با دقت نگاه می کرد من ازش پرسيد تا حالا از اين کارها کردی گفت اره يک بار با پسر همسايمون گفتم چی کار کردی گفت هيچی فقط من مال اون رو خوردم اونهم مال من رو اينجا بود که من رگ شيطنتم بالا زد و گفتم حالا چی دوست داری يک کمی با هم از اين کارا بکنيم مژده گفت بدم نمياد ولی زياد نه من گفتم باشه شروع کردم به دست زدن به سينه‌هاش ولی خيلی کوچيک بود بعد لباسشو در اوردم و سر سينهژ‌هاشو شردع کردم به ليسیدن و اومدم پايين و شکمشو ليس زدمو دامنشو کشيدم پايين و از روی شرتش کسش رو ماليدم و شرتشرو تا دم زانوش کشيدم پايين و کس کوچلوي سفيدش رو ديدم براش قشنک ليس زدم و زبونم رو لای کسش فشار می دادم و معلوم بود داره خيلی خوشش مياد چند دقيقه ای داشتم اين کار رو می کردم و کارم رو تمام کردم و کشيدم عقب فهميد حالا نوبت اونه اول گردنم رو بوس کرد بعد پيراهنم رو در اورد و بعد گرمکن که پام بو کشيد پايين و از رو شرتم کيرم رو که کاملا شق شده بود می‌ماليد بعد شرتم رو کشيد پايين و اول سر کيرم رو کمی مک زد و بعد اروم اروم تمام کيرم رو وارد دهانش کرد و خيلی حرفه ای ساک می زد و من هم با دستم حرکت سرش رو تنظيم می کردم بهش گفتم تا حالا با کسی از کون حال کردی گفت نه فقط فقط ساک زدم گفتم می خواهی ببينی چه مزه ای داره اول کمی منمن کرد و گفت نه ولی من گفتم حالا بگذار حال کنيم می بينی چه حالی ميده و قبول کرد من رفتم سراغ يخچال و قوطی کرم رو آوردم پرسيد کرم برای چيه گفتم آوردم کمی روان شه زياد دردت نياد گفت مگه درد داره گفتم نه زياد ولی لذتش به دردش می ارزه با انگشتم يه کم کرم به دم سوراخش ماليدم و آروم اروم انگشتم رو کردم تو سوراخش اول می خنديد و می گفت کرم خنکه و قلقلکش مياد من تو دلم گفتم اولش می خندي اميدوارم آخرش گريه نکنی و کمی هم کرم به سر کير خودم ماليدم سر کيرم رو به سوراخش رسوندم بهش گفتم کونت رو تا جای که می تونی بده بالا و من هم سر کيرم رو کردم تو کونش يکی کم كه فشار آورم گفت درش بيار درد داره و من هم کشيدم بيرون دوباره کرم رو به سوراخش ماليدمو حسابی چربش کردم اين بار کيرم رو کردم تو دوباره گفت خيلی درد داره ولي اين بار توجه نکردم و بهش گفتم اولش درد داره و کيرم رو فشار دادم تو معلوم بود حسابی دردش اومده بود و وقتی تمام کيرم رو کردم تو کونش جيغ کشيد و با لشتی که جلوش بو گاز گرفت و وقتی من شروع به عقب وجلو کردن کردم ديکه انگار اصلا احساس درد نمی کرد و خيلی خوشش اومده بود و می گفت باز هم فشار بده و حرکت من تند تر وتند تر می شد و صدای اه اه مژده هم منو حشريتر می کرد يهو احساس کردم داره اب مياد و کيرم رو ار سوراخ مژده كشيدم بيرون و کيرم رو گذاشتم روی کونش و آبم رو ريختم رو کمرش و بعد ولو شدم روی زمين و بعد به مژده گفتم بلند شو با هم بريم حمام و کمکش کردم و بردمش حمام و با هم دوش گرفتيم و کمی هم زير دوش با هم حال کرديم و وقتی از حمام بيرون اومديم بهش گفتم مژده خانوم حال داد؟ يک لبخندی زد و گفت گمشو دارم از کون درد می ميرم و جفتمون زديم زير خنده و حالا هر وقت مژده رو می بينم و مي‌خوام اذيتش کنم ميگم باز هم از کون دوست داری حال کنی می خنده و به شوخی منو ميزنه. بين خودمون باشه 5 ، 6 بار ديگه با مژده ازکون حال کردم اون هيچ وقت به من نه نميگه——–